توجه به مساله زیر میتونه حلی باشه ریشه ای و قاطع بر بسیاری از مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی.

باید به این باور برسیم که هرکدام از ما با دنیایی داریم زندگی میکنیم قضاوت میکنیم تصمیم میگیریم و با دیگران برخورد میکنیم که بیشتر ساخته و پرداخته ی ذهن خود ماست.
و این دنیا وما اینچنین نیست که مطابق با دنیای خارجی باشه!!

گاهی فکر میکنم به تعداد افراد عالم، عوالم داریم!!
گاهی فکر میکنم کمتر آدمیست که یه عمر تو دنیا زندگی کرده باشه و برای یه بارم که شده دنیا رو اونجور که هست دیده باشه!!

میگی چرا فلان حرفو زدی؟ چرا فلان کارو کردی؟ اگه گفت بابا اونجور که تو برداشت میکنی نبوده و نیست مرتب انکار نکن احتمال بده که شاید واقعا اون راست میگه!

به همسایه ش مشکوک شد
آره از حرکاتش معلومه ریگی تو کفششه
این آهسته اومدن و رفتنش
این برخوردای نفاق گونه ش
مطمئنا ی کار خودشه
وسیله رو گوشه خونه ی خودش پیدا که کرد، رفتار همسایه در نظرش بناگاه تغییر کرد! چقدر انسان نازنین و مبادی آدابیست! چقدر اهل مراعات و توجه! چقدر بانزاکت!!

از این به بعد به جای دیگران و پیش از دیگران، انگشت اتهام رو به سمت خودت و ذهن خودت نشانه بگیر!
وقتی میتونی به سمت دیگران بگیری که در دادگاه منصف وجدان از اتهام خودت تبرئه شده باشی.

پدروپسری سوار بر ماشین بشدت تصادف میکنن
پدر درجا میمیره
پسر حالش مساعد نیست سریع به بیمارستان منتقل میشه
چشم رییس بیمارستان که به پسر میفته میبینه وای این که پسر خودشه!!
چطور چنین چیزی امکان داره؟!!
این پسر پسر مردیه که تو ماشین فوت کرده یا پسر رییس بیمارستان؟!
جوابش خیلی واضحه
بچه بچه ی هر دوی اونهاست
رییس بیمارستان مگه نمیتونه خانم باشه؟!

امان از قضاوتهای غالبی و ذهنی
امان از ذهن چموش و داستان ساز ما

دنیا رو از امروز سعی کنیم اونجور که هست ببینیم نه اونجور که ذهنمون میخواد و دستور میده
مواظب باشیم ذهن هر کدام از ما ظرفیت این رو داره که به بالاترین دیکتاتور زندگیمون تبدیل بشه

امیر خود باشیم!!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها