خارپشت دم در لونه ی خرگوش التماس میکرد:
ببخشید جا ندارم میشه بزرگواری کنین منو هم تو لونه تون راه بدین؟!
پیرمرد سری تکان داد و با بغل دستی پوزخندی زدند و از مسجد بیرون رفتند
پیام حرکتشون کاملا واضح بود:
مسجد مال این چرندیاته؟!!
شیخ، ما بزرگان وپیرمردای محله رو بچه گیر اورده داره برامون قصه کودکانه میگه لابد بعد میخواد خوابمونم بکنه !! خخخح
اما خوب توجهی نکردم وادامه دادم.
خرگوشه یه کم فکر کرد:
چرا که نه؟!
درسته لونه م تنگه ولی بی همدمی هم چیز خوبی نیست.
لونه اما واقعا تنگ بود وخارای خارپشت به بدن خرگوش میگرفت و آزارش میداد!
ابتدا روی میل وشاید تعارف و سپس به اجبار، خودشو مچاله می کرد و میچسبوند به دیوار لونه و دم برنمیاورد!
بعد مدتی.
خرگوش:
ببخشید جناب خارپشت! شرمنده م. درسته خودم بهت اجازه دادم همخونه م بشی اما دیگه طاقتم طاق شده و تاب تحمل این وضعو ندارم! ازت میخوام حالا شما بزرگواری کنین و من و زندگیمو ترک کنین.
خارپشت:
ببین رفیق! اگه قرار به رفتن باشه اونی باید بره که ناراحته و اون یکی من نیستم!!
و الان خرگوشه خسته و دلشکسته تو این سوز سرما آواره صحرا وبیابوناست!

اینو گفتم که اینو بگم:
عادات زشت به خارپشت میمونن که ابتدا به عنوان میهمان وارد زندگی انسان میشن اما پس از مدتی ادعای صاحبخونگی میکنن!

آیینه عبرتو تازگی تکرارشو دارن میذارن.
خدا نکنه درب زندگیتو رو اعتیاد باز کنی! میاد و جای همه عشقای پاک رو تو وجودت میگیره و خودش میشه همه کاره ت.
حتی کار به جایی میرسه که خودت رو هم یه روزی از زندگیت بیرون میکنه!!

سایر عادات زشت هم همینه
بلکه عادت بطور کلی بده!
امور خوب و اخلاقیات نیک هم رنگ عادت که بگیرند کارایی و ارزش واقعیشونو از دست میدن!

به چیزی عادت نکنیم. به هیچ چیز

+ إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا . (٢٦) بقره
+ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (٢٧) زمر


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها