با مینی بوس یکی از روستاها داشتم میرفتم
با زبون خودشون داشتند حرف میزدند کلیت بحثو میفهمیدم.
یکی از مسافرا با یه حرارت و آه و اندوهی میگفت اووه نمیدونی گرونی داره غوغا میکنه! مملکتیه که ما داریم؟ پیاز گرفتم کیلویی 14 هزار تومان! سیب زمینی گرفتم چقدر! چی چی گرفتم فلان
حسابی داشت مانور میداد که جناب راننده که با کمال تعجب تا اون لحظه ساکت و متفکرانه به صحبتای دیگران گوش میداد، پرید جلوشو و گفت داداش! گرونی چی؟! کشک چی؟!
ثابت میکنم که گرونیی در کار نیست!
طرف با عصبانیت جواب داد از این گرونتر؟! خوابی مثل اینکه؟ یا تو این مملکت نیستی؟
یا هم که ماموری چیزی هستی نمیدونیم؟!
گفت صبر کن برات ثابت میکنم صبر کن
پرسید قیمت امسال یه راس گاو چنده؟! گفت حدود سی میلیون تومن
گفت خوب تو که دامداری یکی از گاوتو بفروش برو کل خرید منزلتو انجام بده
مثل سالهای قبل که یه گاوتو میفروختی و هزینه های زندگیتو تامین میکردی
پس در واقع امر، میبینی گرونی وجود نداره!!
دیدم بد نمیگه
طرف هم مجاب شد

+ طرح نفت در برابر غذا رو که اروپاییها مطرح کردند کاری بهش ندارم
اما هرساله آخر و اول سال شاهد بحثای مربوط به حقوق کارمند وکارگر و میزان افزایشش هستیم مخصوصا امسال که دیگه شرایط یه جورایی استثنائیست.
بنظرم بهترین طرح که یک بار برای همیشه به این بحثا میتونه پایان بده: طرح 《کار در برابر غذا》ست.
دولت موظفه به جای یه گونی کاغذ پاره، مایحتاج اولیه کارمند و کارگرشو که توسط کارشناسان مربوطه بررسی و تعیین میشه تامین بکنه: سهمیه چقدر گوشت و چقدر لبنیات و برنج و قند وحبوبات و. انواع خدمات ضروری مثل مسکن و درمان و غیره
باید تا کمرشون نشکسته بار رو از دوش کارگر وکارمند بیچاره برداشت، و بر گرده دولت و نظام که مسبب اصلی این شرایطند گذاشت!
در اون صورت از طرفی با فراغت بال شاهد کارایی بهتر نیروی کار جامعه مون خواهیم بود
و از طرفی دولت و نظام هم با احساس فشار بر خود بطور جدی و واقعی سعیشو در جهت تثبیت بازار انجام خواهد داد و از حالت شعاری خارج خواهد شد.
و مهمتر از همه مردم پای نظام و آرمانهای دست اول اون که به نوعی آرمانهای دست دوم اکثریت جامعه هست، تاب ایستادگی و مقاومت خواهند داشت.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها